نتایج جستجو برای عبارت :

من خویشتن اسیرِ کمندِ نظر شدم

اولین روز بعد از عید سال 98 به یک کار جدید دعوت شدم. پیشنهاد هیجان‌انگیزی بود. قطعا نه از بُعد مادی. می‌دانستم این‌طور کارها برکت دارد. بنیان فکری ده، پانزده سال دیگرم را می‌ساخت. بالاخره بعد از چند هفته، کار شروع شد. فکر کردم آن‌قدرها هم سختی نداشته باشد. داشت. کاری کاملا پژوهشی- تاریخی. تاریخ معاصر. دوستش داشتم. در جایی که قبلا حضور در آن‌جا را هرچند با پروژه ای کوتاه مدت، تجربه کرده بودم. باید سه کار برای سه جای متفاوت با سه موضوع متفاوت‌ت
به قلم دامنه : به نام خدا. از نظر من، شعر مرحوم شهریار -سید محمدحسین بهجت تبریزی- در باره‌ی منبر، جنبه‌ی انکاری ندارد، بلکه صبغه و رنگ انتقادی، انتظاری و هنجاری و نیز از نظر بعضی شکل طنز و فُکاهی دارد.
 
چنانچه خوانندگان -که از من بیشتر مطلع‌اند- می‌دانند، امام سجاد -علیه‌السلام- در آن مجلس اجباری یزید در شام پس از واقعه‌ی عاشورا، نگفتند آن منبر را بیاورید، بلکه فرمودند آن «چوبه» را بیاورید تا بر رویش سخن بگویند. یعنی منبر داریم تا منبر. منب

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها